احسان صالحی
"اخلاقگرایی"، "فداکاری"، "صداقت"، "تدبیر"، "ممانعت از تلقی جنگ قدرت"، "انتخاب اخلاق از میان دوگانه اخلاق و سیاست"، "گذشت از قدرت به سادگی"، "حفظ سرمایه اجتماعی جریان اصلاح طلب" و...
این تعابیر تنها بخشی از منظومههای از پیشآمادهای است که حامیان خاتمی از ساعت 23 روز دوشنبه که کنارهگیری وی از کاندیداتوری در جلسه مجمع روحانیون مبارز قطعی شد، بر روی خروجی رسانههایشان قرار داده و چهرههای اصلی خود را مأمور به جا انداختن این محورها کردند.
مغز این نگاه آن است که در عین آنکه پیروزی خاتمی در انتخابات قطعی بود، وی به دلیل جلوگیری از تلقی جنگ قدرت میان او و موسوی، و آن هنگام که نخست وزیر سابقش را در عرصه انتخابات دید، کریمانه کنار کشید و صادقانه به وعده خود مبنی بر اینکه "یا من میآیم یا میرحسین" عمل کرد تا از میان سیاست و اخلاق یکی را انتخاب کرده باشد و از پراکندگی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان نیز با این تدبیر فداکارانه جلوگیری کند.
این نگاه البته یک مابهازای نه چندان پیچیده نیز در دل خود دارد که حامیان خاتمی علاقهای به رونمایی از آن ندارند و شاید همین رویه نیز نارضایتی علیرضا بهشتی عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی را موجب میشود تا وی از اینگونه رفتار به ترویج دودلی و پریشانی و از مروجان آن با عنوان "همراهان دودل" یاد کند. مابهازای این نگاه آن است که اگر "خاتمی قهرمان" فداکاری میکند و در عین قدرت و اطمینان از بُرد، عطای سیاست را به لقای آن می بخشد، کمی آن سوتر، فردی ایستاده که اولاً علیرغم وعده و وعیدهایش با خاتمی مبنی بر اینکه تا اردیبهشت، عجلهای برای اعلام کاندیداتوری ندارد، با کوک کردن نابهنگام ساز آمدن، بازی چند ماهه راضی کردن خاتمی را برهم زده است و اکنون آنگونه که آرمین سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب و عبدالله نوری سخنگوی ائتلاف اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم تأکید می کنند، باید درباره دلایل اعلام کاندیداتوری در این مقطع زمانی توضیح دهد.
بر مبنای این رویکرد، هر چقدر که خاتمی در فداکاری و اخلاقمداری و صداقت تقدیس میشود، موسوی در عمل، متهم به رفتار غیرصادقانه و غیراخلاقی، دروغگویی و قدرتطلبی میشود. نتیجه منطقی این پیشفرض که خاتمی با وجود قطعیت برد، به نفع موسوی کنارهگیری کرد و از طرف دیگر به قول علی شکوری راد (عضو شورای مرکزی مشارکت) در حال حاضر یک وضعیت قطعاً "برد" برای اصلاحطلبان به وضعیت "احتمال برد" تبدیل شده، این است که موسوی با قدرتطلبی و سیاست بازی، برد قطعی اصلاحطلبان را در ابهام قرارداده و نتیجه نهایی این بازی را غیرقابل پیش بینی کرده است.
مصطفی تاج زاده قبل از اعلام کاندیداتوری خاتمی گفته بود روزی که میرحسین باید میآمد (سال 84) نیامد و امروز که ما خاتمی را برای آمدن راضی کردهایم، میخواهد با آمدنش بازی ما را بر هم بزند. در جلسه 26 اسفند خاتمی با مجمع روحانیون مبارز نیز، آنگاه که رئیس جمهور سابق استدلالهای خود درباره نیامدن و ریسک بالای شکست را بیان کرد، مجید انصاری عضو مجمع خطاب به وی گفت: میرحسین سال 84 با نیامدنش احمدینژاد را بر ما تحمیل کرد و اکنون با آمدنش، میخواهد این کار را بکند.
عمق و علت اختلاف میان میرحسین موسوی و جریان های اصلاح طلب در اینجا محل بحث نیست، این هم تقریباً قطعی است که از آنجا که موسوی تیم حمایتی برای فعالیت انتخاباتی ندارد، ناگزیر از میدان دادن و بلکه واگذار کردن کامل فعالیتهای پس و پیش از انتخاباتش به ترکیبی از تندروها و محافظهکاران جریان اصلاح طلب است اما به نظر میرسد حامیان خاتمی با آگاهی از رأی پایین موسوی قصد دارند طی هفتههای آینده با القاء این مسئله به او و به رخ کشیدن اقبال عمومی احتمالاً نه چندان ویژه به وی به خصوص در سفرهای استانیاش که از هفته بعد آغاز میشود، موسوی را به سمتی ببرند که خود ناگزیر به کنارهگیری به نفع خاتمی شود. اگرچه خاتمی که با اصرار اطرافیانش به میدان آمده بود و بهانه "میرحسین" او را کافی بود که جاخالی دهد، انگیزه و ارادهای برای بازگشت ندارد اما تجربه مدیریت شدن وی توسط اطرافیان، این احتمال را منتفی نمی سازد.
خاتمی آنگونه که در جلسه وداع و اعلام انصراف خود از کاندیداتوری با مجمع روحانیون مبارز گفت، طاقت تحمل ریسک بالای کاندیداتوری در مقابل احمدینژاد را ندارد و از اینکه اصلاحطلبان نیز حول وی اجماع نمیکنند، ناراضی است، استقبال ضعیف از وی به خصوص در شیراز که سال 75 نیز اولین سفر تبلیغاتی خاتمی از این شهر شروع شده و اصلاحطلبان به آن به عنوان پایگاه اصلی خود در شهرستانها نگریستند، بیش از پیش انگیزههای خاتمی را ضعیف کرده بود.
به هرحال تزلزل خاتمی تا اینجا، کار دست اصلاحطلبان داده و آنگونه که محمد عطریانفر گفت آنان را سردرگم کرده است. آقایی عضو دیگر شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز از شوکه شدن ستادهای خاتمی میگوید و شاخه جوانان حزب مشارکت هم خاطرنشان میکند جواب قانع کنندهای برای انصراف خاتمی ندارد؛ طرفه آنکه در اوج این ثلمه بزرگ که خاتمی به جریان خود وارد کرده و آنان را در وضعیتی قرار داده که نه راه پیش دارند، نه راه پس، از طرفی وی را چنین تقدیس و در عمل موسوی را متهم میکنند و از طرف دیگر در جلسات خصوصی، معتقدند، خاتمی با این اقدام در حقیقت حذف دموکراتیک و دائمی جریان موسوم به اصلاحطلب در ایران را امضا کرد.
با این همه، به نظر می رسد صحنه گردان پنهان این انتخابات که پیش از این نیز در راضی کردن خاتمی برای کاندیداتوری نقش مؤثری ایفا کرده بود، به این سادگی تسلیم شرایط و دلواپسیهای خاتمی نشود و اجازه ندهد میرحسین بازی انتخابات را به این سردی ببازد.