احمد شرفخانی در وبلاگ شخصی اش"سرمشق" نوشت:
میر حسین موسوی نخست وزیر دوران دفاع مقدس برای اکثر جوانان شناخته شده نیست او یکی از یادگاران مدیریت دهه ی اول انقلاب است که شخصی زحمت کش ، با تفکر انقلابی وذی مردمی است.
میر حسین موسوی اصالتهای انقلاب را حفظ کرده و مجموعه اخلاقیات ورفتاره او در خاطر مردم عزیز با خاطره ای خوشایند همراه است اما جوانان کشورمان که سنشان بیش از سی سال نیست موسوی را در خاطره ها ندارند البته به جز انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد که عکسشان در کنار پوستر تبلیغاتی آقای خاتمی در سطح گسترده ای پخش شد ودر دوره های بعدی انتخابات نیز مثل تندبادی نام ایشان در ردیف اصلاح طلبان به گوش رسید.
اکثر جوانان کشوراو را خلوت نشین هنری می شناسند وگاها در پشت میز مجمع تشخیص مصلحت در تلویزیون مشاهده کرده اند .
اما سکوت بیست ساله ایشان در آستانه انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری شکسته شد و با بیانیه ای شبیه گفتمان دکتر احمدی نژاد وارد عرصه رقابت انتخاباتی شده است .جالب اینکه در مجامع عمومی حاضر شده ودر رابطه با مسایل کشوری اظهاراتی داشته که این باعث توجه جوانان به گفتمان ایشان شده اما واقعیت این است در این مدت من به مناسبتهایی در جمع جوانان و نخبگان قرار گرفته ام واکثرا با سوالات قابل توجهی روبرو شدم وتصمیم گرفتم در این بخش سوالات بی پاسخ از آقای میر حسین موسوی را جمع بندی کنم تاشاید جوابی قانع کننده ومنطقی از ایشان شنیده شود . (هر چند بعضی سووالات ،سوالات مبنایی به نظر میرسد )
1.شما در بیانیه خود برای اعلام کاندیداتوری ریاست جمهوری اعلام کرده اید که فاصله گرفتن از آرمانهای نظام و آموزه های حضرت امام (ره)ودر هم ریختگی ساختار های مدیریتی وبرنامه ریزی شما را برآن داشته تا در این عرصه وارد شوید .حال سوال این است ، آیا فاصله گرفتن از آرمانهای نظام وانقلاب مربوط به این دوره است ویا مربوط به دوره هشت ساله اصلاحات که شما مشاور ارشد آقای خاتمی بودید ؟ یقینا آنچه ما باچشم وگوش خود اتفاقات دوره اصلاحات را دیدیده ایم و از بیانات مقام معظم رهبری ودلسوزان انقلاب ومراجع عظام درک کرده ایم .
دوره اصلاحات چیزی جز شعارهای کاذب نبود وآنچه در عمل اتفاق افتاد زیر سوال رفتن مقدسات وارزشهای انقلاب بود و بر هم ریختگی مدیریتی ورسوخ منافقین ومخالفین نظام در بدنه مدیریتی دولت به جایی رسید که در کوی دانشگاه شبه کودتای هجده تیر را طراحی کردند و مستندات آن در تاریخ دقیقا ثبت شده است و سوال ما جوانان این است، شما که از فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب رنج می برید چرا در آن دوره در خلوت هنری خود جایگاه مشاور ارشد خاتمی را یدک می کشیدید ؟ و سکوت اختیار کرده بودید ؟
2.اگر شما امروز با گفتمان انقلاب وارد عرصه شده اید آیا این نشانگر مایوس بودن شما دردوره شانزده ساله مدیریت قبلی جهت اصلاح امور نیست ؟
حتما امروز به دلیل برگرداندن فضای ارزشی وگفتمان انقلاب توسط رییس جمهور مکتبی جناب آقای دکتر احمدی تژاد ،شما نیز امیدوارتر شدید وبا این گفتمان در صدد جمع آوری آرای مردم هستید ؟سوال اساسی جوانان از شما این است چرا در دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری با گفتمان اصلاحات همراه شدید ؟ ودر دوره هشتم که وضعیت کارکرد اصلاحات در کشور به وضوح مشخص شده بود دوباره اجازه استفاده ابزاری از نام وعکس خود به منحرفین از آرمان های حضرت امام دادید؟
3.طرفداران شما به جهت اداره اقتصاد جنگی در دهه اول انقلاب ، شما را ناجی توده های محروم می دانند وشما نیز در سخنرانی اخیرتان بدان اشاره کرده اید .آیا شما باز هم پایبند به توزیع کوپن قند وچایی وپودر رخت شویی وناخن گیر وپنیر وسیگار وارزاق عمومی که ابتدایی ترین اموری است که دولت های در حال جنگ به آن می پردازند ،هستید؟
نگاه شما در رابطه با اقتصاد رانتی و صنایع دولتی که در زمان نخست وزیری شما توسط بهزاد نبوی ویارانش پایه گذاری شده است آیا همان استراتژی سی سال قبل است ؟آیا اقتصادی که امروزه بر اصل 44 قانون اساسی وچشم انداز بیست ساله کشورمان برنامه ریزی می شود با اقتصاد دولتی شما هماهنگی دارد ؟در تاریخ ثبت شده حضرت امام (ره)از دولت شما حمایت می کرد اما گاها با جدیت وگلایه تاکید می کرد کارها به مردم واگذار شود . چه جریانی مانع کار شد ؟آیا دوباره همان سیاست توسط یاران شما پیاده نخواهد شد ؟
4. شما در سخنرانی اخیرتان از تحجر انتقاد نموده اید- ما جوانان نیز تحجر و کوته نظری را بلای جامعه می دانیم – آیاشما در جامعه تحجری دیده اید یا فقط حرف های اصلاح طلبان تندرو را تکرار می کنید و چرا در دوره ای که مدیریت فرهنگی کشوربدست وزیر لندن نشین خاتمی اداره میشد وپرچم استحاله فرهنگی ودین ستیزی گسترش پیدا می کرد وولنگاری وهرهری مذهبی وتقدس زدایی توسط همان به اصطلاح اصلاح طلبان هدایت می شد ومراجع عظام تقلید نخبگان کشور با تحصن وسخنرانی اعتراض خود را اعلام داشتند ومقام معظم رهبری صراحتا از مدیریت واداده فرهنگی شدیدا انتقاد نمود ولی متاسفانه آقای خاتمی اندیشه های مهاجرانی را همان اندیشه های خود معرفی کرد وشما که امروز پا در عرصه تکلیف مداری گذاشته اید چرا همراه تکلیف مداران ندای اعتراض سر ندادید وخلوت هنری خود را برهم نزدید ؟
5. در یاد داریم که یکبار در آستانه انتخابات مجلس هفتم لب به سخن گشودید واز رد صلاحیت فله ای انتقاد کردید ومطبوعات زنجیره ای تیتر اول خود را به سخنان شما اختصاص دادند آیا از ثبت نام گله ای هدفمند نیز اطلاع داشتید که نتیجه ای جز رد صلاحیت قانونی نبود .و خودشان نیز بعدا بدان اعتراف کردند .
اما متاسفانه شما موج ساز انتخاباتی شدید .حال در این بازی جدید اصلاح طلبان شما در چه گزینه ای قرار گرفته اید ؟ آیا مستقلا وارد عرصه رقابت شده اید ویا .....؟
6.از سازمان برنامه وبودجه در سخنرانی اخیرتان دفاع شرعی نموده اید وآن را ارتباط به مدیریت اسلامی داده اید واقعا این نحوه استدلال برای ما جوانان در مسایل مهم کشوری جای سوال است .
سازمان دوران قاجاری وساختار انگلیسی فرسوده که با نگاه کارشناسانه و مدبرانه دولت نهم تغییر جایگاه داده شد واصل برنامه ریزی وتقسیم بودجه بر اساس عدالت سرلوحه دولت مکتبی است . آیا این سازمان به خاطر سکه گرفتن منحل شده یا بخاطر مدیریت سکه ای دوستان دوران قدیم شما بعد از جنگ منحل شده است ؟
7.آقای موسوی ! شما از انتخابات دوم خرداد به بعد در ردیف اصلاح طلبان قرار گرفته اید هرچند ما شما را از اصلاح طلبان تندرو نمی دانیم اما سخنرانی وبیانیه وگفتمان مطرح شما هیچ سنخیتی با گفتمان اصلاح طلبان ندارد اما در عمل شماهمیشه حامی وپشتیبان آنان بودید وامروز آقای خاتمی به جهت حضور شما از رقابت انتخاباتی کناره گیری می کند حال مانمی دانیم دم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟
